ساجده جان، دنیا خیلی کوتاهه و تو باید بین دوست‌داشتن عزیزانت و ابرازکردنش به اون‌ها، و تمام‌وقت کار و فکر کردن، یکی رو انتخاب کنی.

ساجده جان، کسی تضمین نداده آخر هر رفتنی رسیدنه. اما تو انتخاب کرده‌ی که رونده باشی؛ پس نه بایست و نه به آخرش فکر کن و بی‌وقفه و آهسته برو.

ساجده جان، مدتیه فراموش کردی که یه چیزی توی قلبت داری که اسمش ایمانه و همیشه همراهته. قدرش رو بدون و ازش استفاده کن؛ نه به‌خاطر نیاز اون به استفاده‌شدن، بلکه به‌خاطر نیاز خودت بهش، به‌خاطر گم‌نبودن فلسفه‌ی زندگیت و دلیل‌داشتن، جاهایی که کسی دلیلی نداره.

ساجده جان، مدتی به این نتیجه رسیده بودی که زمامداران دینی، وما راست نمی‌گن و محکمی که برای سنجش راستی حرف‌هاشون برای خودت قرار دادی، عقلت بود؛ عقلی که بی‌اشتباه نیست. اما، اگر مدت زیادی فکر و احساس می‌کنی که اون‌ها در موردی اشتباه می‌کنن، هر چی بالا و پایین می‌کنی، باز هم بنظرت حداقل جاهاییش می‌لنگه و از عمل به ادعاشون، اذیت می‌شی، خب احتمالش زیاده که اون‌ها حکم رو حتی اگر درست دادن، اون‌قدر کلی و نادقیق ولی جزم داده‌ن که هیچ مفرّی برای خودنمایی جزئیات احتمالی نباشه. خب، مسئول این سهل‌انگاری، تو نیستی. بهتره که طوری زندگی کنی که در چارچوبی که برای خودت ساختی، قانونمند باشه. اما متوجه باش که تمایلات غیرمنطقیت عاملی برای نقض احکام نباشن. و حواست باشه که همیشه درون چارچوب خودت باشی‌. برات دعا و آرزوی موفقیت می‌کنم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها